و در پایانِ داستان کسی رفت و دیگری از غصه یِ دوریِ سفرکرده اش جان داد!
کسی نماند که داستانِ ناتمام را به پایان به رساند
شاید این داستان پیش از رفتنی تمام شده بود ولی.
ماندنی هایی محکوم به مرگِ تدریجی و رفتنی هایی محکوم به فراموشی.

*گاهی نوشته ها فقط قراره خونده بشن نه که فهمیده بشن!

توام یکی مثل همه

مثلا چرا؟

یکی مثلِ من

داستانِ ناتمام

با دل این قصه مگویید که... کدام دل؟!

ناتمام ,هایی ,محکوم ,بشن ,داستانِ ,رفتنی ,محکوم به ,هایی محکوم ,داستانِ ناتمام ,به مرگِ ,تدریجی و

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

داستانهای من (نویسنده گیتی رسائی) فارسی پیام احسان مرادی زیبایی خلقت zerobook golddoc برقي تعمير parastarnews به دانش فزای و به یزدان گرای مقالات جدید سلامت مادر و نوزاد و سیسمونی